
آرشیو مطالب سعید قانع


حک شده بر عرش اعلا یا معز المومنین

با اجازه از امام حسن باید حرفامون رو بی معطلی بگیم

اگه حسینی شدم و پیرهن مشکی ام به تنه

آبروی من شده گریه برای حسین

بیا تو رو خدا به خاطر امام رضا

تو آسمون تو عشقم پر زدنه

ما سوا هست پریشان اباعبدلله

بازم منم و شبهای خوب محرم

خواهرت دل نگرونه دخترت دل نگرونه

اگرچه این سفر باشد خدایی ولی از آن بوی جدایی

همه دنیا باهام قهر باشه

میباره اشکام شب غم و عذابه

اومدی اما حالا دیگه دارم میافتم از پا

کشته منو زخم و درد و کبودی

باز اسم منو گدا بنویس

آن مکانی که به تل زینبیه شهره است

حالو روز منو ببین از بغضی که تو صدای منه

یا حسین جانان حسین
