
آرشیو مطالب سعید قانع


دست گداییمون سمت کرمته

اینجا که غرق ازدحامه

در سینه آتش غم تو کم نمی شود

شبا تو عالم خیال از رو زمین جدا میشم

العطش کودکان ناله و اشک رباب

جنون مجنون با من

یار و علمدار من منو نذاری تنها ای کاش

تو که اینگونه روی خاک ز هم وا شده ای

یه دل بی قرار دارم من ازت انتظار دارم

منو یاد حرم یا ثارالله

اگرچه این سفر باشد خدایی ولی از آن بوی جدایی

همه دنیا باهام قهر باشه

خواهرت دل نگرونه دخترت دل نگرونه

علی جان چقدر نیزه بلند است نیفتی پسرم

یادم نمیره همیشه خوبی آقامو

تو آسمون تو عشقم پر زدنه

ما سوا هست پریشان اباعبدلله

بازم منم و شبهای خوب محرم
