
آرشیو مطالب حسین سیب سرخی


پناه حرم کجا داری میری بگو برادرم

حسین واااای

یا قمر العشیره یا باب الحوائج ابالفضل

اذن میدان بده پایان دهم این قائله را بشنو این هلهله را

آقا یه عمر که هوامونو داری

علی امام من است و منم غلام علی

دل زهرا خون و دل دریا خون

شیرازه عترت و کتاب است حسین

حسین وااای

مکن ای صبح طلوع

از عالم سری حسین دل می بری حسین

ای اسطوره ادب ای قتال العرب

بدجور دل شکسته ای و گریه می کنی

شب آیتی از طره گیسوی حسین

در کرب و بلا هر که تنش خاک شود نقش گنه از نامه او پاک شود

مهری از مهر علی کنده به یاقوت دلم

مکن ای صبح طلوع

هر صبح سلامم به تمنای وجودت
