
آرشیو مطالب حسین سیب سرخی


همیشه یه رسمه دم آخر سلامی به ارباب میده نوکر

ای پهلوان عالمین عالم علی خاکسارت

هزار بار نگفتم نیا به دنبالم

پناه حرم

برادر جان سرت کو آمدم دور سرت گردم

هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله

دلم گرفته دوباره این شبا برا حرم گرفته

خونه دلگیره آسمون تیره

دار و ندارم علی صبر و قرارم علی

زن جوان مرا می زدند نامردان

وسط روضه تو قد کشیدن

زده دود و آتش به کاشانه من

روز و شب درد کشیدی بدنت خوب نشد

تو دلم دوباره غوغا شده

ای برادر به فدای سر تو زینب تو

منم و داغ غم تو

ذکر امام حسین

من و این همه درد و رفتی و
