
آرشیو مطالب حسین سیب سرخی


به صاحب سفره امشب دل سپردم

حسین دلم رو بردی

من و چشمای بارونی

حسین وای

ما کویر و نگاه تو دریا

یا حسن ای ضربانم

آقام حسن شاه کریمان

دیشب گذری کردم از کوچه میخانه

عشق تو شد ایمانم

مدح امیر المومنین

غم و غربت تو چشم هاشه

کوفه عزا گرفته

شبای غم و غربت و اندوه و ملال مولاست

علی سر سلسله ی انبیا

کوفه شده زار و حزین

چهره ماه کوفه در خسوف خون

دیوانه شدم دیوانه، تو شمعی منم پروانه

یک زینب و یک قافله
