
آرشیو مطالب حسین سیب سرخی


شب احیا است عجب حال و هوایی دارم

سرم شکسته تا ابرومه

این صدای غرش قیام شیعه های حیدره

محبت اهل عرفان کرد ما را

همه ی دنیامو بگیر

روضه

نگفتی زینب تنها میشه

آخه من غیر حرم کجا برم

علی گویم و دل به دریا زنم

شکسته تا ابرو فرق مرتضی

شده نام زیبات ذکر محفل ما

همه ی دنیامو بگیر

دوباره هوای این شهر بوی کربلا گرفته

یا حسین غریب مادر تویی ارباب دل من

پری بده که برایت به شعله ها بزنیم

خسته و بی کسم و غربت یک شهر بس است

سرم شکسته تا ابرومه

شبیه ابر خون چشماته
