
آرشیو مطالب حمیدرضا علیمی


مثل دریا سرد و بی تابم

روضه شب تاسوعا

صدای پای ستاره ها

صاحب روضه رو صدا کنید

نام تو بر لبم

حالا نمیشه برگردی

گرفتار و زارم

کاروان بهشتیان آمد

روضه شب دوم

یه قافله از راه دور

تو دلم غوغا شد

گفتم حسین گریه زمزم شروع شد

هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله

چشما دوباره بارونی

یا ایها العزا

علم میزنم به دل رنگ مشکی

الا نگار آشنا

به قلاده نفس گشتم اسیر
