
آرشیو مطالب حمیدرضا علیمی


اشک هایش به مادرش رفته

پاهای شیرخواره ام میلرزه

بر روی نی ماه زینب

زندگی بی تو سرابه

یا حسین غریب مادر تویی ارباب دل من

دل من بی علی میمیره

یا اباصالح یابن الزهرا

کارم نوکریه کارت دلبریه

بی کفن کربلا وای حسینم حسین

می گفت حی عالی اعلا علی علی

نرو نرو ای مادر زینب

ای جونم فدات تو فقط گریه نکن

چه زندان و چه زندان بانی

تو هم تا نفس داشتی سوختی

اگر می توانی بمانی بمان

چقده منو بدهکار میکنی

می نویسم حیدر همه میگن بابا

خلصنی یا رب رو لبم و
