
آرشیو مطالب محمدرضا طاهری


برگرد و جان بده به تن مردگان عشق

از روی اسب بی صدا افتاد

موذن بابا علی اکبر

بیا که با تو نبینم بلای هجران را

روضه

مراسم احیا

ای آفتاب زهرا عجل علی ظهورک

افتاده ای به بستر و من شمع بسترت

باورم نیست گوشه بستری

عمه جان شامیان بی ادبند

ای کاش ببینی همه ماه نهان را

مناجات

هیچ موقع یادم نمیره لحظه های رفتنت رو

شکر خدا که عمرمون رسید به ماه رمضون

مناجات

روضه

یاسی به رنگ سبز ز گلخانه می رود

من از همه دنیا امام حسن دارم
