
آرشیو مطالب محمدرضا طاهری


می نویسم عشق و بی تردید میخوانم جنون

بالاخره معلوم شد امشب کی اربابمه

نمی مونه با تو غمی

جاده رفیق راه مرا زیر پا گرفت

هر وقت دل بهانه یاد تو را گرفت

خبر رفتنت اومد تا که شنیدمش مردم

توی تموم تکیه هامون فاطمه جان علم داری

روضه

روضه

مادر مادر وای مادر

دلشکسته شدم دلبرم رفت

نور با آینه وقتی متقابل باشد

افضل الاعمال من گریه برای فاطمه است

روضه

روضه

داره کوچه تاریک میشه

نگذاشت حال بت شکنش را عوض کند

کریم کاری به جز جود و کرم نداره
