
آرشیو مطالب محمدرضا طاهری


با سوز و حال امشبت

قرعه بخت به پابوسی مهتاب افتاد

به اسم مادرت قسم برا عمو دلواپسم

آخر ای شاه کم سپاه بر خاک سرخ

کاش سردی زمستان بگذرد

روضه حضرت ابالفضل العباس (ع)

ای سقا بیا

نم نم اشک ات چشم حرم میریزد

تا من علمدارم محاله علم روی زمین بیوفته

دست کوچک میکند مشکل گشایی بارها

بعضی شبا رو میخوابم به خواب دخترت بیای

با سر تا اینجا آمده چه موقعی جان من بالا آمده

خشکی چشم پشیمان مرا دریابید

من که سردار کوفه ام حالا سرباره کوفه ام

السلام علیک یا اباعبدالله

گرچه آواره شدم خانه ات آباد حسین

راه باز نمایید محرم آمد دم بگیرید

ماه غم است و میکشیم از سینه
