
آرشیو مطالب محمدرضا طاهری

یوسف خیمه ها از حرم میروی

یا قتیل العبرات

برو پسر حسین دست علی به همراته

روضه علی اکبر
به نام نامی سر

داداش تو بری ما تو این صحرا چکار کنیم

بی دل و بی امان عازم مقتلت

شبهای جمعه دلم غرق آهه

عباسم کیه داره میاد سمت ما؟

فاصله دارم از تو دلم داره میلرزه

فاش میگویم و از گفته ی خود دلشادم

بی تو آرام نگیرد دل دریاها

صدات کردم تو همهمه

کشتی امن نجات ، حسین

این شب آخر تا دم سحر دل نگرونم

دلگیرم از زمانه بیا مهربان من

با سوز و حال امشبت

قرعه بخت به پابوسی مهتاب افتاد
