
آرشیو مطالب محمدرضا طاهری


از گریه نا امیدم دردم دوا نگردد

روضه

ببین آخه چشم تر منو

خاک ماتم به سر مردم بی درد مدینه

فاطمه گویا ترین فریاد عشق

عزا عزای یاس خزون علیه

آب میریزم ولی خون می چکد از پهلویت

خدا داند دلم چون گریه می کرد

ای عزیز آسمونی یه مادر مهربونی

گنبد طلایی رنگت دل منو کرده تنگت

یابن الحسن بیا که دلم غرق ماتم است

ای کاش ماه من شب تاری نداشتی

اگه تو بری بدون علی

روضه

صفای خانه من همه بهانه من

سبد سبد بیارید

علی جان علی جان نظر به حالم کن مولا

ای جان من هر چند دیگر نیمه جانی
