
آرشیو مطالب محمدرضا طاهری


بی تو بدم هوای دلم بدترین شده

داغ مرا که کوه به دل جا نمی دهد

بابا چی شد اومدی سر زدی به یتیمت

میری با دیگرون میشینی

بیا نگار آشنا شب غمم سحر نما

نه، که گفته که تو جا در دل دنیا داری

درد و بلات به جونم بابای مهربونم

بابا بابا مانند زهرا مادرت خمیدم

تو را به زمزمه و اشک های مادرتان

روضه

دم بسترت تا میام و میشینم

روضه

در خونه رو نگاه می کنم

در هر دو جهان قبله من روی حسین است

این دل شب که نشستی بغل بستر زهرا

ما که با هم یه روز از عالم بالا اومدیم

تا به کی محجور از یاری یا زهرا مدد

دیده وا کن تا که اشکم را ببینی فاطمه
