
آرشیو مطالب محمدرضا طاهری


از غم تو یا حسین همیشه دلم بی قراره

جگرم خون و دلم سر به گریبان علی

بسوی ما بنما دلبرا نظر گاهی

علی بیا به برم که راهی سفرم

اشک غریبی چکیده بوی جدایی وزیده

روضه

روی حرفاش از بابام علی

آه سایه غم زد اجل روی سر من

ای شفایت آرزوی مرتضی

یاری نما رهبر ما یا زهرا

خواهی اگر زیر و رو کنی زمین و زمان را

چون قطره ایم و جلوه دریا گرفته ایم

ای آشناترین چه غریبانه میروی

دیگه تموم شد ناله های هر شبت

آه یا محمد از رخت شرمنده هستم

درخت زندگی بی شاخ و برگم

چرا هی از در و دیوار میخوری

از نخست زندگی هرگز نمی شد باورم
