
آرشیو مطالب محمدرضا طاهری


بی بی جان یا زهرا

آهم به میهمانی مهتاب می رود

به وقت مرگ پر کردم زخون چشم تر خود را

اینجا گل یاس مرا در خون کشیدند

بیمار من که جای به بستر گرفته ای

اشکای من میباره

دیده وا کن تا که اشکم را ببینی فاطمه

فاطمیه دلم غمینه

اسما دل همه بی تابه

بی بی جان یا زهرا

ببین زهرا که اشک من بی امونه

کسی که بی تو سر به صحبت جهانش نیست

ای امیدم دست رد بر سینه حیدر نزن

گفت فاطمه جان نیلوفری به شاخه غم تاب میخوری

روضه پایانی

ای خوانده خدا مدح تو را بهر پیمبر

زهراست چراغ شب ظلمانی حیدر

یا اباصالح گل نرگس امیر منی
