
آرشیو مطالب محمدرضا طاهری


آخرین باره که امروز

خودم دیدم ز بالای بلندی

صلی الله علیک یا اباعبدالله

تنها پسرم تنها قمرم

مثل تو مادری این چنین نیست

ای که نامت زینت عرش برین

از کودکی دریا بودی

الا مادر به قربون جمالت

ای که دیدار تو رویای شب تار من است

خودم کنیز تو ام بچه هام نوکر تو

سوز ناله ها غوغا میکنه

ماه خوش غیرت من

حالا که روی بام علی ام از این به بعد

سیدتی ام البنین

مادر سادات اگر که زهراست

سقای دشت کربلا اباالفضل دستش شده از تن جدا

دلبرا گر بنوازی به نگاهی ما را

بانوی آفتاب ام بنین
