
آرشیو مطالب سیدمهدی میرداماد


تو کاظمین آقا حاجتم رو داده

بر پرده شب تا سحر افتاد

آسمان از سر خورشید تو خواب افتاده

یه کربلا یه کاظمین

من در خونه سلطان زانو زدم

نوکرم و با اربابم ندارم

تا آیه ظهور بیان می کند تو را

وای از این زمونه

عالم سیاه پوش دلتنگی و داغش

ساده بگم حسین دارم برای عشقت میمیرم

نام تو را در دفتر خاتم نوشته اند

اگه بمیرم جا داره ز غربت تو مولا

من کیستم دهم ولی الله اکبرم

من فقط به عشق حرم توئه که زنده ام

تمام لذت عمرم همین است که مولایم امیر المومنین است

ذکر امام حسین

در خونه کسی جز خونه شما نرفتم

دوباره جمعه شد و بی قرار می گریم
