
آرشیو مطالب میثم مطیعی


به گریه افتاده حسینم تو کوچه

ای داغدار ساقی عطشان نیامدی

روضه حضرت زهرا

قصه عشق آخری دارد عاشقی روی دیگری دارد

سرایت جنت ای خاکم بدیده

به گریه افتاده حسینم تو کوچه

حسین وای

این صدای گریه ی بی تاب کودکان است

خوشا آن دل که شود کرب و بلایی

شهیدا نگاه کنید به حال ما

امیر بی قرینه کی می آیی

مردی کنار همسرش از شرم گریه کرد

فرشته ها همه گفتند وای اگر بزند

آمد بهاران با یاد مادر

عصروکِ... و کنتِ تصرُخی علی

مولاتنا یا فاطمه، قد کنتِ عونا للولی

این بهار آیینه هجده بهار فاطمه است

امان از شعله وای مادر
