
آرشیو مطالب میثم مطیعی


ای که نام پاک تو گشته رمز عاشقی

امشب از داغ عزیزی چشم ما بارانی است

ندارد هیچ کس در این دل زندان نشان از من

از طعنه های دشمن نادان چه میکشی

ای خاک کاظمین تو عطر بهشت من

زخمی بال و پر آقامون کنج قفس

روضه

روضه

دل شده محزون از سوز آه او

از تو نمانده غیر از عبایی در کنج زندان

روضه

باز امشب در هوای بارانم

روضه

زندان تیره از نفسش روشنا شده

باز گویا هوای دل ابری است

مرگ خود را اگر اینگونه تمنا دارد

مرا از بند این دنیا رها کن

ناد علیا که ولی ات علی است
