
آرشیو مطالب وفات حضرت زینب سلاماللهعلیها


پر میگیرم از دیار غم

بی جهانم الف نداره

گره هایی که وا شده با دستت

به تار مویی بنده کارم

گریه کردم روضه ی سخت تو را

همه رفتند و من جا ماندم ای دوست

بنی قتلوک

وای پریشان زینب

غم عشقت بیابان پرورم کرد

دنیای منی به تو من اسیر سرنوشتم

تو کیستی که عقل مجنون توست

کیست زینب همیشه بی همتا

این دل دوباره داره حال و هوای زینب

ای حرمت قبله حاجات ما

کی دیده در یم خون آیات بی شماره

مثل همیشه هوامو داشتی

قرائت قسمتی ار کتاب آفتاب در حجاب

روز ازل نوشته ام به اشک هر دو دیده ام
