
آرشیو مطالب دهه اول صفر


به نی چون غنچه ای بی رنگه اصغر

ای آب جهان مهریه مادر تو

گلی که خود دادم پیش و تابش

تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد

تقدیر تو خواهرم چنین بود دیدم که حجابت آستین بود

عمه چه عمه ای همه مدیون عمه ایم

چون نسیمی به روی دشت افتاد

اگر این است تاثیر شنیدن شنیدن کی بود مانند دیدن

یاد آن طفل که زنجیر تنش مانع بود

هر آنکه جانب اهل خدا نگه دارد

او دختر کوه و خواهر دریا بود

طفیل هستی عشقند آدمی و پری

کمرم خم شده تا خوش قد و بالا شده ای

بیش از این ای یوسف لیلا ندیده دیده ای

بنشینم و از سوز جگر ناله برآرم

پاشو کم کم پاشو با هم تا حرم راهی نمونده

دل مجنون همیشه با لیلاست

همان حدیث که از داغ آن دهن می سوخت
