
آرشیو مطالب دهه اول صفر


گفته ام ز درس بندگی حرفی به من تعلیم کن

باید که تو را پیمبرت گفت

روضه پایانی

روضه حضرت قاسم

باید مرا گلیم مسیر نگار کرد

چه خوش است پیش زلفت سر شکوه باز کردن

شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید

تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد

قد و قامت من سیاه و کبوده

زخم تنت روی ریگ بیابان

معلی رقیه است

با جاست اگر خون خورد از درد طبیبی

کریم کاری به جز جود و کرم نداره

بنده شو یک روز مولایت کنند

یا رب سببی ساز

دوباره رسیده گدای قدیمی

سر تو روی نی ارباب بی کفن

گذشته دیگه آب از سر
