
آرشیو مطالب دهه اول صفر


فدای جود کسی هر آنچه را بخشید

وقتی بنای خلقت دل را گذاشتند

یا اهل عالم ما گدای مجتباییم

یا حسن ای مرد پر از درد و غم

هنوز راه ندارد کسی به عالم تو

شاهنشه جود و کرم آقام حسن
نه این که حرف تو باشد نه این که حرف من است

مرا که بی قرار میکند حسن

نوکری برازنده ما آقایی برازنده تو

خون خوردم و کس نشد ز دردم آگاه

گفتم به خود یا که خبر از ما نداری

تاول دستامو نگا کن

ای علمدار کربلا عباس

نگه بر من نداری وای بر من

با لبت رنگ عقیق یمن از یادم رفت

فضای خانه چه دلگیر می شود گاهی

تو را آورده ام اینجا که مهمان خودم باشی

در چشم حسین از همه کس ناز تر است
