
آرشیو مطالب محمود کریمی


من از تو دل نمیکنم حتی اگر سرم بره

دست پرورده یک مرد به نام حسنم

یک طرف اکبر به میدان میرود دامن کشان

تا نغمه ی حسین نوایش به مارسید

یم فاطمی دورسرمدی مه هاشمی گل احمدی

سیاه با پرچم سردر هر خونه

مادر که میکنه برات وا ویلا

اسلام یا حبیب الله

همراه بابایی هم قد سقایی

پریدند و گشتند و شمشیر باهم

زائر روی زهرایی با روی تماشایی

مادرلالا بکن خوابی

مرده بودم زنده شدم عشق تو را بنده شدم

ای عزیزکم صدات میگیره

آقا امشب چه خوبه به اینا نظر کنی

شاه گفتا کربلا امروز میدان من است

ای عزیز فاطمه بیدار شو بیدارشو

لبیک الهم لبیک
