
آرشیو مطالب محمود کریمی


مادر که میکنه برات وا ویلا

اسلام یا حبیب الله

همراه بابایی هم قد سقایی

پریدند و گشتند و شمشیر باهم

زائر روی زهرایی با روی تماشایی

مادرلالا بکن خوابی

مرده بودم زنده شدم عشق تو را بنده شدم

ای عزیزکم صدات میگیره

آقا امشب چه خوبه به اینا نظر کنی

شاه گفتا کربلا امروز میدان من است

ای عزیز فاطمه بیدار شو بیدارشو

لبیک الهم لبیک

یا عباس جیب الماء لسکینه

عالم با گریه ی تو گریون شده خدا منو مرگ بده

دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

از اینکه موندی تو راه بهم برخورد

خبر داری تب کردم ای بابا

آوردنت خودت نیومدی
