
آرشیو مطالب محمود کریمی


عمه دلم آشوب امشب

بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود

تو ملایی آقا نداری نظری

به زمین خشک کربلا آقام رسیده

سایه سار حرم بیا برگرد

من با غم خوشم مرحم روی دردم

مجلس ما یا ابن الحسن منور به نور تو

حسین تو راهه

صد دانه یاقوت

چوبی به لبت نشسته دیدم

منتظرم مانده ام که بیایی ، ای که بر درد دلها دوایی

میارم سوغات از کربلا تسبیح

یه موقع اومدی که من نایی ندارم

گفته ای گروه هر که ندارد هوای ما

شبی که من جا موندم و وجودم و ماتم گرفت

روضه سر بسته تر بهتره

با شهیدانم جان ما هم به قربانت

خوب خوبایی خیلی آقایی
