
آرشیو مطالب محمود کریمی


می سوزی و می سازی

هر سر موی مرا با تو هزاران کارست

نرو هستی که بگذاری مرا بر خاک و بگریزی

طنین بی کسی تو در آسمان افتاد

آمد کنار کوثر آتش گرفت اشک

امشب دیگه وا میشه پیش همه مشت من

ای همه شب به گوش تو

زمین به سیل سرشکم به آه افتاده
کتاب عشق و فداکاری است فاطمه من

ای بانوی رشیدم از داغ تو خمیدم

غریب آقا

روضه

دل دریا دل بابا دل طوفانی ابرا

سقای دشت کربلا دستش شده از تن جدا

فرمانده و سربازی سقا و علمداری

بسم جنون بسم طرب بسم عشق

هر سر موی مرا با تو هزاران کارست

سینه ای دارم پر از غوغای تو
