
آرشیو مطالب کربلایی حسین طاهری


حالا که من از حرم دورم

دیرگاهی است گلو بغض مکرر دارد

قرارمون نبود رو نیزه ها

ای آرامش دریا

بسوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند

نگاهی کن مهربون آقا

الله اکبر دم سحر وقت اذونه

عجب شب قدری شده الهی زینب بمیره

ای نور بصرم ولدی پسرم

حالا که من از حرم دورم

ای وقار تو وقار پنج تن

رو به رو شش گوشه زانو زدم

بانوی آسمانی دنیا خدیجه است

تو شلوغی گودال یکی داره منو صدا میزنه

شاه عرش کبریا

عالم فدای خاک درت یا ابوتراب

تمام هستی خود می دهم اجاره کنم

شاهنشه اریکه قدرت ابالحسن
