
آرشیو مطالب روح الله بهمنی


منی که نوکرم

الحمدلله که عاشقم

اسمتو نگیر از صدای من

سپه کوفه و شام استاده

اکبر رود ای اهل حرم جانب میدان

شعر خوانی

هر جایی که رفتم بود حرف از دلبری تو

پیش چشمان پدر تا که معمم می شد

هر جایی که رفتم بود حرف از دلبری تو

می پیچه تو خیمه صدای گریه

مادر چشمت روز بد نبینه

شعر خوانی و روضه

ای اهل حرم میر و علمدار نیامد

روضه پایانی

لب خشک ماهیای کربلایی

چون چاره نیست میروم و میگذارمت

مداحی عربی

كريم كاري به جز جود و كرم نداره
