
آرشیو مطالب روح الله بهمنی


اکبر رود ای اهل حرم جانب میدان

منی که نوکرم

اسمتو نگیر از صدای من

شعر خوانی

شعر خوانی و روضه

می پیچه تو خیمه صدای گریه

هر جایی که رفتم بود حرف از دلبری تو

مادر چشمت روز بد نبینه

چون چاره نیست میروم و میگذارمت

ای اهل حرم میر و علمدار نیامد

لب خشک ماهیای کربلایی

روضه پایانی

کشتی شکست خورده ی طوفان گریه ایم

کی باورش میشد دادش

مادر چشمت روز بد نبینه

زیر گلوت رو کاشکی نمی بوسیدم

شیب الخضیب خد التریب

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
