
آرشیو مطالب روح الله بهمنی


نوکر تو از خداشه راهی کرب و بلا شه

دلم حسین عاشق دلبریته

ای روشنی بخش دل شیدا

می شود هر روز اشکم در عزایت بیشتر

روضه شب تاسوعا

علم به دوش آمد

نوکر تو از خداشه راهی کرب و بلا شه

دل من کاری اصلا با میخونه نداره

دوباره قلبم میزنه اسم تو تپش دل منه

ز خانه ها همه بوی غذا میامد

روضه حضرت رقیه

بزار بابام از سفر بیاد

دلم حسین عاشق دلبریته

بابا چی اومد بر سرت

دل بی تاب من به سیاهی بیرق

می شود هر روز اشکم در عزایت بیشتر

بارون اشک من آب فراته

عذرمو نخواه یه خورده دیره بابا
