
آرشیو مطالب حسین سیب سرخی


کرب و بلای من برای من جونم اقا برای تو

دوباره دست گرفتی و فرصتم دادی

گشت عیان ماه غمت جان به فدای الم محتشمت

حسین من به لطف و احسان تو به کوفه من شدم به قربان تو

جان مسلم شد به فدای جان تو

همه دنیام بگیر نگیر ازم نگاهتو

ارواحنا لک الفدا

در مملکت عشق حسین قائد عشق است

بدرفاطمه نور کلامی سید الشهدا

دل من شور میزنه کوفه نداره مردی

سائل بی نوا نمی خواهی ای غریب آشنا نمی خواهی

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع

ای کشته دور از وطن وای

امان ای دل امان از غریبی

ناد علی مظهر العجائب

تو خورشید این کاروانی بمان

عشقم به خون کشیدن از حسینم سر بریدن

تو که از بی که به عالم شده ای جانانه
