
آرشیو مطالب حسین سیب سرخی


بدرفاطمه نور کلامی سید الشهدا

دل من شور میزنه کوفه نداره مردی

سائل بی نوا نمی خواهی ای غریب آشنا نمی خواهی

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع

ای کشته دور از وطن وای

امان ای دل امان از غریبی

ناد علی مظهر العجائب

تو خورشید این کاروانی بمان

عشقم به خون کشیدن از حسینم سر بریدن

تو که از بی که به عالم شده ای جانانه

تا کنار تو رسیدم آه مادر شنیدم

همون دم که رفتی دلم رفت

میخوام که فدای تو بشه جونم

دل زهرا خون و دل دریا خون

ای یل معرکه کرب و بلاست

ای حرمت قبله حاجات ما ابالفضل

یا عباس جیب الماء لسکینه

غیر از خودت از هر دو جهان بی خبرم کن
