
آرشیو مطالب حسین سیب سرخی


تا بدهکاری خود را به همه پس دادم به تو اندازه یک شهر بدهکار شدم

از ازل در غمت عزادارم

می گیرم دوباره رخصت از فاطمه برای زیارت

ای اهل حرم میر و علمدار نیامد

حسین جانم حسین جانم

ما زنده به عشق کربلاییم حسین

برخیز که شور محشر آمد

کشته دوست شدم در نظر مردانت

نوکر خوبی نبودم خودمم میدونم آقا

وسط روضه تو قد کشیدم لطف تو بوده به جایی رسیدم

کربلای معلا ای مقام تو بالا

به خیمه کودکی چون ماه تابان

اشک و ماتم را به من دادی حسین

دست ما گیر که در ورطه غم می افتیم

غم مخور بعد از تو پشتیبان پرچم زینب است

الهی تا لحظه آخر ارباب بمونه سایت به سر نوکرها

دل بی قرارم آره تویی همه کس و کارم

از افق خیمه آل عبا شد جلوه گر آیه شمس الضحی
