
آرشیو مطالب حسین سیب سرخی


یه دل پرپر برا من

روز و شب درد کشیدی بدنت خوب نشد

ای برادر به فدای سر تو زینب تو

شیر سرخ عربستان

وقت جدایی رسید باد مخالف وزید

دار و ندارم علی صبر و قرارم علی

اشکم چکید و گوشه چشم مرا گرفت

زده دود و آتش به کاشانه من

من و این همه درد و رفتی و

تا در این خونه ام یه نوکرم

چه غوغا کردی چه کارا کردی

تا رومو به این خونه کردم خودمو یه دیوونه کردم

چه جنونی که چه ها به ما گذشت

ذکر امام حسین

الا ای چاه یارم را ربودند

زن جوان مرا می زدند نامردان

حسین جان ای آبروی دو عالم

نمیره روضه تو از یادم نفس زدی از نفس افتادم
