
آرشیو مطالب حسین سیب سرخی


می خواست زخم کهنه مداوا شود نشد

گدای سفره سرای خلیفة اللهم

در هر مصیبت و محنی فَابکِ لِلحُسَین

علی امام من است و منم غلام علی

پیداست از وجناتم دیوونه کربلاتم

ذکر قلبم همه جا فقط کرببلا

مگه میشه فاطمیه بشه آسمون نگیره

در حال غمباری که دیدم در سحر داری

رو به آسمون نگات گواه روز آخره

بی تابی نکن تاج سر من

مهر و ماه گلدسته هاته

حسین ای که ولای تو بهترین نعم است

مادر چرا چشمات یکی اشکه یکی خون

کرب و بلا مبر ز یادم

یه آرزو مونده تو سینه

کلیم اگر دعا کند بی تو دعا نمی شود

می خواست زخم کهنه مداوا شود نشد

رخت کبوده و تو دلت یه دنیا درده
