
آرشیو مطالب محمدرضا طاهری


روضه

خواب دیدم جلوی ایوون تو زانو زدم

مناجات

بر قدر و کوثر مادری

بگو تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک

روضه

مناجات

خورشید هر روز است و ماه هر شبم

دعای مجیر

حق از زلال چشم تو ساغر درست کرد

آمد محرم علی و ماه فاطمه

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست

روضه

روضه

به قلاده نفس گشتم اسیر

بیا نگار آشنا شب غمم سحر نما

ماهی به دست ماهی دیگر شسته می شد

مادر رو کجا می برن
