
آرشیو مطالب محمدرضا طاهری


دعای افتتاح

شب است و بغض سکوت

چرا اشکم راه دریا نگیره

اگه شدی از این دنیا خسته

من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم

اللهم رب شهر رمضان

فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی

از درد غربت داشت کوثر گریه میکرد

بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا

من هستم عبد و غلام غلامت

اگه دلواپسم ارباب

من از باب عطایت لحظه ای گردم جدا ، هرگز

اللهم رب شهر رمضان

کار تو لطف و رأفت و عفو و محبّت است

فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی

روضه

یعنی میشه ای آقاجون ما رو نوکرت بدونی

گرچه مظلومی مولا سندی معتبر است
