
آرشیو مطالب محمدرضا طاهری


انقدر منو زدن بابا جایی رو نمی بینم

من گریه میکنم سحر انتظار را

پسر ارشد شاه مردان

یا ابی عبدالله

از ارث پدری محرومت میکنم

خودم دیدم که زهرا لاله گون بود

در طالع ما وعده دیدار بود

گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد

کیست زینب آسمان در محضرش افتاده است

من زینبم ولی نه اون زینب قدیم

هی داد میزنی که از تو نشانه نیست

تا نامت بر لب می رسد

یا رب نصیب هیچ غریبی دگر نکن

امسال هم نوکر حسابم کردی آقا

عاقبت دردم دوا خواهد گرفت

بی قرارم غصه دارم می شود که بمانی کنارم

ذکر دل بود یا علی مدد

آروم خونم سو سو نزن
