
آرشیو مطالب محمدرضا طاهری


بین حجره است و کسی نیست به دادش برسد

خیابان در خیابان فکر میکردم

بی تو گذشت آن هیجانی که داشتیم

امروز در میکده باز است بیایید

بارانی و به آمدنت دل امیدوار

روضه

عاشق گرفته باز قنوت دعا را

بانو خدیجه هستی و از عالمی سری

بیا ای دلیل دعای همه

روضه

بسوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند

بگیر تو دستت سر و سامونمون

روضه

اگر فقیر و یتیم و اسیر آمده ای

روضه

دعای مجیر

تو کرم آقا زبون زدی

تا که دستم پر از تماشا شد
