
آرشیو مطالب محمدرضا طاهری


نوکر خوبی نبودم

روضه

ترسی از فقر ندارند گدایان کریم

به لطف و کرم ثارالله

لخته لخته ی روی لبام

ای تنها شاه نیزه ها

روضه

غلامم غلامم مرا می شناسی به نامم

دامن زلف تو دست صبا افتاده

بهونه میگیره دل

کجا رفتی یه دفعه بی خبر

پهلو گرفته است از اشک چشم سوخته

غم هدیه کن به من

به ماه آسمون میگفت شمع شبستون منی

بنام نامی سر

روضه

پرچم دار آزاده ها

غرق گل شد کربلا
