
آرشیو مطالب محمدرضا طاهری


تا ملاقات خدا راه کمی در پیش است

دیگه حرفام اشاره است

یک تنه یک کربلا غم دیده ای

مجموعه صفات خدا می شود حسن

مردی که تنهای تنهاست

آه دلم به آینه زنگار میزند

از وقار عمه جان خود حجاب آموخته

یوسف زهرا در این کنعان کسی بیدار نیست

ای وای من رقیه

ای شه بی کفن زیر مرکب

سلام بابا سلام ای بی کفن

منم اون طفل جانبازم

کاش می آمدی و فاصله ها کم میشد

میون حجره کنار بستر

بر سر عالمی خاک ماتم

هر که ز تو بی نیاز ماند بی چیز شد

تو مدینه تو صحن تو روضه غربت رو دیدم

کار و بار دو جهان ریخت بهم
