
آرشیو مطالب سیدمهدی میرداماد


امشب از خانه می برند تو را

داری میری از بر من خیلی عجیبه

مادرانه منو هر لحظه دعا میکنی

زهرا به ما قدم به قدم لطف کرده است

تمام لذت عمرم همین است که مولایم امیر المومنین است

الهی که با عشق آشنا باشم

تو زهرای محمد پروری

منی که روز و شب از اشک چاره می نوشم

هر که با چشم تو خریده نشد

یه عده آمدند و در خانه را زدند

روضه

ببین صدای گریه های من شده بلند

ذکر اباعبدالله وا اماه وا اماه

چشم من برات بهاریه

گل که شد مقصود حتی خار حاجت می دهد

دست تو ای بانوی عالم بوسه گاه رسول اعظم

عمریه خونه تو مهمونم

ببر منو به کربلا به خاطر امام رضا
