
آرشیو مطالب سیدمهدی میرداماد


من غم و مهر حسین

مادر سینه زنا فاطمه

بیا که چشم به راه تو چشم آدم هاست

گفت اسما بریز آب روان

روضه

ناله ی زهرایی است وای من و وای من

ای ز نبی ربوده دل روی خدا نمای تو

یاد شبهای شلمچه کرده ام

امشب میان هاله ای از ابر و دود رفت

دوباره گرد یتیمی نشسته بر رویت

روضه

می خوای از کنارم بری

ای سرد و خسته ماه پهلو شکسته

ای در میان جامعه تنها علی

من یار حیدرم غمخوار حیدرم

خدا میخواست معنی عشق و به ما نشون بده

هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله

قسم به سایه روی سرم
