
آرشیو مطالب سیدمهدی میرداماد


دستامون پر از نیازه

صبح الست بود و خدا بی حساب داد

وقتش رسیده تا به بیانم توان دهید

السلام علی الساقی العطاشا

نمیدونم دلم دیوونه کیست

داره میره حیدر با یه دل پر از شراره

افتاده توی بستر دل خستگی یه پهلوون نیمه جون

ذکر استغفار

ای شور هر شیدایی

تمام لذت عمرم همین است که مولایم امیر المومنین است

همه بر گرد بسترت این بار

دلم میخواد تو ایوان طلای تو قرآن سر بگیرم

مراسم احیا

کم ما و کرم و لطف و صفای بی حدت

شب بارون شب گریه

هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله

خاک نعلین علی در و گهر

جوونی ما به فدات حسین جان
