
آرشیو مطالب سیدمهدی میرداماد


در سایه سار کوکب موسی ابن جعفریم

عمریه خونه تو مهمونم

الا که صاحب عزای تمام غم هایی

از ازل فاطمه مادرم بوده

بارونی تر از یه بارونم

روضه

می رسد نان شب ما از دعای فاطمه

دل من اگر خو بگیرد ولی تاب این غم ندارد

این نوکریمون نیست برای حالا

ارباب سینه زنم به عشق تو هر شب

علی ای بازوی تقدیر خدا

امون از این درد غریبی

دم سحره وقت اذونه

وقتی که با نان و نمک افطار میکرد

امشب یه قدم اومدم با پای خودم اومدم

بس که خون گشت ز نامردی مردم جگرش

از صدقه سر تو عزت گرفتم

تویی که صاحب زمانی
