
آرشیو مطالب سیدمهدی میرداماد


اگرچه با قد خم ز شام باز آمدم

برگشته ام ز شام و همه رنج و دردم

پیوسته سوختم شررم را قبول کن

می شمارم با یه امیدی

من شور و شینی ام

اگه حسین ما نبود

روضه پایانی

از فراق تو نمردیم و مسیحا نشدیم

کاروان داشت می رسید از راه

چقدر سخته که چهل روز

پاشو برادر بعد چهل روز

عشق پاینده بود عقل بازنده بود

ابد والله ما ننسی حسینا

غروبای حرم یادم نمیره

یا ایها العزیز

میدونم نوکری بلد نیستم

گره فتاده به کارم

فاطمیه عزای اهل آسمونه
