
آرشیو مطالب جواد مقدم


گریه یادگاری وقت زائر شدمت

زخم تیر و کمان نخواهم خورد

روضه و سینه زنی هر چی هم باشه کمه

گرفتارم گره افتاده تو کارم

آه ای فلک آه ای خدا از حال مرتضی

من از تب و تاب حرم آقا

ذوالفقارت شکل لا با دسته ی کوتاه بود

میدونم امشب توی بین الحرمینی

امپراطوری دنیا به خدا در نجف است

دارم میرم شب وصاله ندیدمش این همه ساله

چشم که وا کردم و دنیا دیدم دل بابام و سوخت

صدیقه ای که خلقت هستی ز هست اوست

مدینه دیگه جای زندگی نیست

عشق آمد و خزانی ما را بهار کرد

چشم تو دهلیز کرم

شب بارونه و دلم داره میخونه

به جای جای دلم جای پای تو است حسین

دوباره پیمونه بزن رو پیمونه
