
آرشیو مطالب جواد مقدم


خلقی به جهان نبود الا حیدر

نجف و حال و هوای زائرها دم سحر

مست بودم گاه از هوشیار بودن بهتر است

نجف و حال و هوای زائرها دم سحر

همین خوبه آقا جون دل از عشقت بی قراره

در خونه ی تو همیشگی بازه

می نویسم حیدر همه میگن بابا

ای یارم دلدارم صدای سینه زدن ها رو

کدوم ارباب این همه نوکر داره

من کبوتر جلد روضه هام

به دور گردنم همیشه شال نوکری

همیشه قبر تو تو سینه ی منه

ذکر طوفانی ارباب بی کفن

گریه میکنم آخ مثل بچگیام

فقط چند ساعت بزار بیام حرم

صدیقه ای که خلقت عالم به دست اوست

از چه مادر سر تو بر زانو گرفتی

دل دیوونه ی من مثل آهو
