
آرشیو مطالب محمود کریمی


شب و خورشید و آشیانه من

پسر شاه دین عشقم

می روم و نمیرود ناغه به زیر محملم

بی تو خشکم خاکم

ای یار عباس یبن الکرار

حجت الله علی کل حجج زهرایی

من بحر نهفته در سبویم فریاد شکسته در گلویم

امشب مدینه خواب راحت کرد

من کیستم گدای تو یا ثامن الحجج

هم نفسم رو با قد کمون دیدم من

سنگ تو رو به سینه می زنم

هم نفسم رو با قد کمون دیدم من

من بحر نهفته در سبویم فریاد شکسته در گلویم

زهراست چراغ راه مردان

سیدی مولا ابکنی مولا و ابک للیتامی

لیلای منی مجنون توام

می سوزد اما لیک خاکستر ندارد

دور عمامه ی تو آسمان می گردد
